فان پاتوق
پاتوقی برای همه با هر سلیقه ای ...
| ||
|
جوک و طنزنامه پـ نـ پـدارم به رفیقم میگم دیشب حال تهوع بهم دست داد خفن ! به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی ؟!!! میگه واجبه ؟!!! مشغول رانندگی تو جاده ام! از فاصله ی دور پلیس واسم دست تکون میده، ماشینو میزنم کنار میگم جناب سروان با من کاری داشتین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم باهات بای بای میکردم! میگم اِ پس شما هم اهل فیسبوکو… D: راستی میخواین واسم جریمه بنویسین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ کاغذ آوردم ازت امضا بگیرم، فدات شم. آهنگ اندی تو ماشین گذاشتم دوستم میگه اندیه ؟ استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟ عکس تولدمو گذاشتم تو فیس بوک بعد یکی اومده کامنت گذاشته اینا ماییم؟! پَ نه پَ مجسمه هامونه تو موزه ی مادام توسو لندن ! عاقد سر سفره عقد : عروس خانم وکیلم؟ داشتم اتل متل تتوله گاو حسن چجوره نه شیر داره نه پستون ….بازی میکردم با بچه های خواهرم .. خالم که یه خورده مذهبی و خشکه اومده دیگه این شعر رو نخون زشته . رفت و دوباره اومد گفت داری دوباره اتل متل می خونی ؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَـــ ورژن اصلاح شدش رو میخونم اتل متل صلوات…گاو حسن زده قات…هم دست داره هم آستین…شیرشو بردن فلسطین..بگیر زن مسلمان…از حزب ا… لبنان…اسمشو بذار حلیمه…چون چادرش ضخیمه مگسه داشته گه میخورده ! پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟ نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: ، ، [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 8:47 ] [ احسان اشرفی ] |